حاصل كارگه كون و مكان اين همه نيست
باده پيش آركه اسباب جهان اين همه نيست
پنج روزى كه درين مرحله مهلت دارى
خوش بياساى زمانى كه زمان اين همه نيست
از دل و جان شرف صحبت جانان غرضست
غرض اينست وگرنه دل و جان اين همه نيست
منت سدره و طوبى ز پى سايه مكش
كه چو خوش بنگرى اين سرور و آن اين همه نيست
دولت آنست كه بى خون دل آيد به كنار
ورنه با سعى و عمل باغ جنان اين همه نيست
بر لب بحر فنا منتظريم اى ساقى
فرصتى دان كه ز لب تا به دهان اين همه نيست
زاهد ايمن مشو از بازى غيرت زنهار
كه ره از صومعه تا ديرمغان اين همه نيست
دردمندى من سوخته ء زار و نزار
ظاهرا حاجت تقرير و بيان اين همه نيست
نام حافظ رقم نيك پذيرفت ولى
پيش رندان رقم سود و زيان اين همه نيست
سلام
صبح سرد برفیتون بخیر.دلتون به سفیدی برف.به گرمی آتیش بخاری هیزمی.