poiesh

 
Rejestracja: 2010-07-09
Punkty101więcej
Następny poziom: 
Ilość potrzebnych punktów: 99

غنیمت لحظات ناب

ساعت 3 شب بود كه صداي تلفن پسري را از خواب بيدار كرد. پشت خط مادرش بود، پسر با عصبانيت گفت: چرا اين وقت شب مرا از خواب بيدار كردي؟ مادر گفت:25 سال قبل در همين موقع شب تو مرا از خواب بيدار كردي، فقط خواستم بگويم تولدت مبارك پسرم.پسر از اينكه دل مادرش را شكسته بود تا صبح خوابش نبرد. صبح سراغ مادرش رفت. وقتي داخل خانه شد مادرش را پشت ميز تلفن با شمع نيمه سوخته يافت، ولي مادر ديگر در اين دنيا نبود.